محمل بستنمُحمَل بَستَن بستن کجاوه بر پشت ستور، آماده شدن کاروان برای حرکت، برای مثال تبیره زن بزد طبل نخستین / شتربانان همی بندند محمل (منوچهری - ۶۵) ادامه... بستن کجاوه بر پشت ستور، آماده شدن کاروان برای حرکت، برای مِثال تبیره زن بزد طبل نخستین / شتربانان همی بندند محمل (منوچهری - ۶۵) تصویر محمل بستن فرهنگ فارسی عمید
محمل بستن (شَ اَ تَ) بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن: تبیره زن بزدطبل نخستین شتربانان همی بندند محمل. منوچهری. ، حرکت کردن (مسافر و کاروان و غیره) ادامه... بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن: تبیره زن بزدطبل نخستین شتربانان همی بندند محمل. منوچهری. ، حرکت کردن (مسافر و کاروان و غیره) لغت نامه دهخدا
محمل بستن بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن: تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همی بندند محمل. (منوچهری)، حرکت کردن (مسافر کاروان و غیره) ادامه... بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن: تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همی بندند محمل. (منوچهری)، حرکت کردن (مسافر کاروان و غیره) فرهنگ لغت هوشیار