جدول جو
جدول جو

معنی محمل بستن - جستجوی لغت در جدول جو

محمل بستن
بستن کجاوه بر پشت ستور، آماده شدن کاروان برای حرکت، برای مثال تبیره زن بزد طبل نخستین / شتربانان همی بندند محمل (منوچهری - ۶۵)
تصویری از محمل بستن
تصویر محمل بستن
فرهنگ فارسی عمید
محمل بستن
(شَ اَ تَ)
بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن:
تبیره زن بزدطبل نخستین
شتربانان همی بندند محمل.
منوچهری.
، حرکت کردن (مسافر و کاروان و غیره)
لغت نامه دهخدا
محمل بستن
بستن کجاوه بر پشت شتر و جز آن: تبیره زن بزد طبل نخستین شتربانان همی بندند محمل. (منوچهری)، حرکت کردن (مسافر کاروان و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محمل بستن: مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هرم جرس فریاد میدارد که بر بندید محملها. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
استوار بستن چیزی را: چنین گویند که کبشها و گوسفند های بزرگ را دست و پای محکم می بست و سرایشان می برید
فرهنگ لغت هوشیار